مرسی کو، نویسنده دیپلمات، به طور منظم با کارشناسان موضوع، سیاستگذاران و متفکران استراتژیک در سراسر جهان برای بینشهای متنوعشان در مورد سیاست ایالات متحده در آسیا، درگیر میشود. این مصاحبه با کلودیا چیا، تحلیلگر پژوهشی در موسسه مطالعات جنوب آسیا در دانشگاه ملی سنگاپور، سیصد و دومین مصاحبه از مجموعه بینش ترانس پاسیفیک است.
در مورد دخالت چین در افغانستان پس از خروج نیروهای آمریکایی توضیح دهید.
پس از تسلط طالبان، چین اولین کشور خارجی بود که وعده کمک های بشردوستانه اضطراری (به ارزش 200 میلیون یوان) را به افغانستان داد. طالبان که با یک فاجعه انسانی و سقوط اقتصادی مواجه بود، از عرضه سریع مواد غذایی و تجهیزات پزشکی از پکن استقبال کردند. علاوه بر این، چین اخیراً یک پروژه ساختمانی را در مجتمع وزارت عدلیه تمویل کرده است و گزارش هایی وجود دارد که نشان می دهد شرکت های چینی برای بررسی گزینه های استخراج از افغانستان بازدید کرده اند.
چین به طور مستقیم با دولت طالبان در تماس بوده است و دو کشور چندین بار به صورت دوجانبه و بین المللی ملاقات کرده اند تا در مورد طرح های بازسازی افغانستان گفتگو کنند. پکن همچنین در مذاکرات مختلف بین المللی، چندجانبه و دوجانبه افغانستان با دولت های منطقه و نیروهای بین المللی مشارکت دارد. طالبان پکن را به عنوان یک شریک مهم با قدرت اقتصادی می بینند و پکن با کمک های مستمر خود ثابت کرده است که یک شریک قابل اعتماد است.
چین از چه راه هایی به دولت طالبان کمک می کند و اگر وجود داشته باشد، پکن چه منافع استراتژیکی در افغانستان دارد؟
در حال حاضر، کمکهای بشردوستانه و اهدای واکسن علیه کووید-19 کمکهای اصلی چین به طالبان است. در جبهه دیپلماتیک، چین به دنبال جلب حمایت و کمک بین المللی برای بازسازی افغانستان است، به ویژه با درخواست از جامعه بین المللی برای لغو تحریم ها و آزادسازی دارایی های خارجی افغانستان. بر این اساس، پکن و سایر کشورهای منطقه با هم متحد شده اند تا قدرت های غربی را برای تعامل با طالبان و ارائه کمک به کشور تشویق کنند.
علاقه پکن به افغانستان دو جنبه دارد: تامین امنیت در امتداد مرزهای غربی و تامین امنیت پروژه های یک کمربند، یک جاده در آسیای مرکزی و پاکستان. پکن "سه شر" - تروریسم، جدایی طلبی و بنیادگرایی مذهبی - را تهدیدی برای امنیت ملی می داند و آشکارا از طالبان خواسته است تا روابط خود را با دیگر گروه های تروریستی، به ویژه جنبش اسلامی ترکستان شرقی و دولت اسلامی قطع کند. چین همچنین از طالبان میخواهد که با این نیروها بجنگند تا از تروریسم فرامرزی و گسترش رادیکالیسم در سینکیانگ جلوگیری کنند.
دوم، چین برای حفاظت از منافع اقتصادی خود به یک الگوی امنیتی مطلوب در منطقه نیاز دارد. از سال 2013، چین از طریق کریدور اقتصادی چین-آسیای مرکزی-آسیای غربی و چین-پاکستان سرمایه گذاری های قابل توجهی در آسیای مرکزی و پاکستان انجام داده است. این سرمایه گذاری ها در اطراف افغانستان به طور چشمگیری آسیب پذیری پکن را در برابر درگیری ها در منطقه افزایش داده است. در پکن ترس از حملات افراطی به کارکنان و پروژه های چینی وجود دارد. یک افغانستان باثبات تهدیدات امنیتی را کاهش می دهد، فضای سرمایه گذاری را بهبود می بخشد و به چین در دستیابی به اهداف اقتصادی کمک می کند.
تجزیه و تحلیل منافع چین در توسعه ذخایر لیتیوم و مس در افغانستان.
چین از دهه 2000 به بخش معادن افغانستان علاقه مند بوده است، اما ابتکارات قبلی دشوار بوده است. معدن مس عینک که در سال 2008 به مدت 30 سال به گروه متالورژی چین اجاره داده شد، یک نمونه شناخته شده است. این پروژه به دلیل نگرانی های امنیتی و نگرانی در مورد حفظ ویرانه های بودایی باستانی در این منطقه متوقف شده است. پیشرفت پروژه امروز نامشخص است.
منابع استفاده نشده در افغانستان برای چین جذاب است که با نیازهای رو به رشد انرژی داخلی و کالاهای اولیه مواجه است. با این حال، پکن میداند که شرکتهای استخراج معادن در افغانستان بسیار دور هستند و باید ابتدا بخشهای زیادی مانند تضمینهای امنیتی و زیرساختهای مناسب نصب شوند.
در حالی که طالبان اخیراً گفته است که امنیت سرمایهگذاران چینی را تامین میکند، تهدید امنیتی همچنان بالاست زیرا رقابتها و فعالیتهای ستیزهجوی دیگری در زمین وجود دارد که منافع چین را تهدید میکند. همانطور که در اوایل اکتبر، دولت اسلامی خراسان، بمب گذاری انتحاری خود در مسجدی در قندوز افغانستان را به تلافی همکاری نزدیک طالبان با پکن، که ISK آن را آزار و اذیت اویغورها می داند، مرتبط کرد.
تا زمانی که امنیت و ایمنی پروژه ها و پرسنل چینی تضمین نشود، بعید است که شرکت های چینی به افغانستان هجوم آورند.
طالبان چه مشوق هایی می تواند برای تضمین سرمایه گذاری چین ارائه دهد؟
طالبان باید نشان دهند که روابط خود را با دیگر سازمان های تروریستی قطع کرده اند. مشوق دیگر کاهش قاچاق مواد مخدر است. با توجه به اینکه طالبان برای عملیات خود به درآمدهای مواد مخدر متکی هستند، این می تواند یک مصیبت دشوار باشد.
طالبان می توانند از پاکستان برای استقرار نیروهای امنیتی ویژه برای محافظت از مشاغل و پرسنل چینی الگوبرداری کنند. گزینه دیگر این است که شرکت های چینی امنیت را از شرکت های امنیتی خصوصی چینی که قبلا در منطقه حضور دارند، استخدام کنند. اگر این شرکت های امنیتی خصوصی وارد افغانستان شوند، جالب است که به روابط احتمالی آنها با دولت چین توجه کنیم و اینکه آیا حضور آنها تا حدی نمادی از نوعی دخالت نظامی در پکن خواهد بود یا خیر.
ما باید در مورد میزان تمایل پکن برای سرمایه گذاری واقع بین باشیم. قبل از همهگیری کووید-19، سرمایهگذاری برون مرزی چین و فعالیتهای BRI شروع به کاهش کرد. علاوه بر این، وقتی به پروژه های موفق قبلی چین در افغانستان نگاه می کنیم، می بینیم که آنها عمدتاً در مقیاس کوچکتر و پروژه های زیربنایی کم خطر مانند مسکن و نصب فیبر نوری هستند. پروژه های بزرگتر و بلندمدت اغلب به دلیل وضعیت امنیتی نامطمئن شکست می خورند که اعتماد سرمایه گذاران را تضعیف می کند.
پیامدهای ژئواستراتژیک حضور چین در افغانستان و تأثیر بالقوه آن بر منافع ایالات متحده در منطقه را ارزیابی کنید.
چین همچنان منتظر است تا جامعه بین المللی طالبان را به رسمیت بشناسد و حرکت بعدی آن احتمالا با واکنش های بین المللی مشخص خواهد شد. واضح است که چین نمی خواهد بار بازسازی افغانستان را به تنهایی به دوش بکشد. در کوتاه مدت، پکن به ارائه کمک های بشردوستانه، مشارکت در پروژه های کم خطر و حفظ روابط صمیمانه با طالبان ادامه خواهد داد.
در درازمدت، در صورت تثبیت امنیت، گسترش حضور چین در افغانستان از طریق ابتکارات تجاری، پکن را تشویق خواهد کرد تا منافع اقتصادی خود را آشکارتر دنبال کند. در مورد پویایی قدرت منطقه ای، جالب است بدانیم که آیا چین آسیای مرکزی و افغانستان را به عنوان "خراج گزار" کشورهای منابع طبیعی می بیند یا این کشورها را به عنوان شرکای کاری در ایجاد یک بلوک در برابر قدرت های غربی می بیند؟
توسعه دیگری که باید به آن توجه کنید، محور افغانستان - چین - پاکستان است. پیش از این، پکن نقش مثبتی در کمک به پر کردن شکاف بین کابل و اسلامآباد ایفا کرده است، در حالی که پاکستان به تسهیل تماسهای روسیه و چین با طالبان کمک کرده است. احتمالاً همکاری استراتژیک عمیق تری بین چین، پاکستان، افغانستان، روسیه و ایران در زمینه مبارزه با تروریسم و سرکوب قاچاق مواد مخدر وجود دارد.
از آنجایی که ایالات متحده توجه خود را به منطقه هند و اقیانوس آرام معطوف می کند، حضور ایالات متحده در منطقه احتمالاً بیشتر کاهش می یابد و نفوذ آن تنها از طریق همکاری با کشورهای منطقه برای ایجاد ثبات در افغانستان محسوس است.
با وجود اختلافات در روابط چین و آمریکا، هر دو کشور نمی خواهند افغانستان به کانون تروریسم و خشونت تبدیل شود. همهگیری کووید-19 از آنجایی که کشورها مرزهای خود را سفت کردهاند، گسترش تروریسم و خشونت را مهار کرده است، اما با بازگشایی مرزها در دوران پس از همهگیری، چالشهای امنیتی و نظامی جدید ممکن است گسترش یابد. به این ترتیب، هدف مشترک یک افغانستان باثبات احتمالاً ایالات متحده و چین را برای همکاری با یکدیگر برای بازسازی، مبارزه با تروریسم و امنیت منطقه ای گرد هم می آورد.
[ad_2]
مقالات مشابه
- فضا عکس: شگفت انگیز ترین تصاویر این هفته!
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- این 5 آسان اسباب بازی ترفندها فروش مجازی فوری شما را افزایش میدهند.
- برای SpaceX تاریخی فضانورد راه اندازی مخاطرات هرگز بالاتر
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- خانه و دور چکیده: بلا دست از نامه او به قلم ویژه در اردوگاه اسب
- مشکل محافظه کاری استرالیا - دیپلمات
- روابط دوجانبه بین بنگلادش و مالدیو در حال رشد است - دیپلمات
- بهترین آسمان شب حوادث ممکن است در سال 2020 (درخاکسپاری نقشه)
- نیویورک تقویت fintech نقش رهبری در میان همه گیر