پس از مدت ها انتظار ناظران چینی، ششمین پلنوم نوزدهمین کنگره حزب در هفته دوم نوامبر در پکن برگزار شد. در خلال پلنوم، حکچ قطعنامهای از کمیته مرکزی حزب کمونیست چین درباره دستاوردهای اصلی و تجربه تاریخی حزب در قرن گذشته به تصویب رساند. یکی از مهم ترین تغییرات در قطعنامه این است که اهمیت فرهنگ و ارزش های چینی را افزایش می دهد.
قطعنامه فراتر از شعارهای مرسوم "سوسیالیسم با ویژگی های چینی مانند پذیرش و عمل مارکسیسم در چین" است و فرهنگ چینی را در خط مقدم و در مرکز سوسیالیسم چینی قرار می دهد. وی فرهنگ چینی را به عنوان دارایی مهم ملیت چین ستود و خواستار تداوم و توسعه آن شد. این قطعنامه همچنین اعلام می کند که دیدگاه شی جین پینگ از سوسیالیسم با ویژگی های چینی برای دوره جدید، فرهنگ های سنتی چین را با اصول مارکسیستی ترکیب می کند. بنابراین، اندیشه شی جین پینگ «بهترین فرهنگ و اخلاق چینی را در زمان ما تجسم میدهد و نشاندهنده یک پیشرفت جدید در تطبیق مارکسیسم با بافت چینی است».
ترکیب فرهنگ سنتی چین با مارکسیسم در چین چیز جدیدی نیست. در اوایل سال 1988، وانگ هونینگ استدلال کرد که «نرمافزار» اجتماعی مانند ارزشها، احساسات، روانشناسی و نگرشها میتواند سرنوشت سیاسی را به اندازه عوامل «سختافزاری» مانند نهادها، سیستمها، قدرت و هنجارها رقم بزند. وانگ به این نتیجه رسید که فرهنگهای سیاسی مبتنی بر آرمانهای لیبرال غربی و دکترینهای مارکسیستی نتوانستند در چین ریشه دوانند. به این ترتیب، او ساختن یک فرهنگ سیاسی پایدار چینی را با ترکیب فرهنگ سنتی چین و روحیات مدرن پیشنهاد می کند. در سال 2011، بحث در مورد نئوکنفوسیوسیسم منجر به نصب و سقوط مجسمه کنفوسیوس در میدان تیان آن من شد. ژنگ یونگ یانگ، دانشمند علوم سیاسی چینی ساکن سنگاپور، در چین بسیار محبوب شد و نظام سیاسی کنونی چین را به عنوان نئوکنفوسیوسیسم توصیف کرد. مفهوم «جامعه هماهنگ»، میراث سیاسی پیشرو هو جینتائو، نیز از مفاهیم مختلف کنفوسیوس سرچشمه می گیرد.
تمرکز بیشتر بر فرهنگ چین در قطعنامه دو هدف را دنبال می کند: رسیدگی به چالش حاکمیت بر چین و مخالفت با ارزش های غربی.
چالشی که حکچ از سال 1978 بهطور مداوم با آن روبرو بوده است، چگونگی انتقال از یک حزب انقلابی به یک حزب حاکم است. هدف اصلی حکچ بهعنوان یک حزب انقلابی بسیج تودههای مردم و از بین بردن سیستم قدیمی بود. با این حال، رهبران حکچ به زودی دریافتند که روحیه انقلابی نمیتواند انگیزههایی برای رشد اقتصادی فراهم کند و وظیفه ساختن یک جامعه سوسیالیستی را انجام دهد. نقش حکچ بهعنوان یک حزب حاکم، برهم زدن نظم سیاسی و اجتماعی موجود نیست، بلکه بهبود آن است. بنابراین، حزب دائماً در تلاش است تا توانایی خود را برای حکومت داری بهبود بخشد. سومین پلنوم نوزدهمین کنگره حزب در سال 2019 قطعنامهای را برای نوسازی سیستم حکومتی و بهبود ظرفیت حکومتداری به تصویب رساند که این انتقال را به یکی از مهمترین اهداف حکچ ارتقا داد.
با این حال، حکچ متوجه شد که نمیتواند بسیاری از دکترینهای کمونیستی کلاسیک را بیاموزد. کارل مارکس تصویری گلگون از جهان کمونیستی ترسیم کرد و از پرولتاریا خواست تا زنجیرهای خود را بشکند و جامعه سرمایه داری سرکوبگر را سرنگون کند. ولادیمیر لنین نقشه راهی برای این دنیای کمونیستی ارائه کرد: از بالا تا پایین، یک حزب سیاسی سلسله مراتبی و متمرکز پرولتاریا باید انقلاب را رهبری کند و قدرت سیاسی را به دست گیرد. با این حال، هیچ ایده ای راهنمایی جامع در مورد چگونگی اداره یک کشور پس از انقلاب ارائه نمی دهد. اتحاد جماهیر شوروی داستان موفقیت آمیزی نبود و حکچ تجزیه آن را به دقت مطالعه کرد. بنابراین منطقی است که حکچ تاریخ خود چین را مطالعه کند و حکمت سیستم حکومتی امپراتوری چین را که بیش از 2000 سال دوام آورده است، مطالعه کند.
نظام سیاسی سنتی چین بر رویکرد دولتگرایانه قوی برای تأمین کالاهای اجتماعی و رفع نیازهای عمومی تأکید دارد. این می تواند به عنوان مبنایی برای مقابله با چالش حاکمیت چین باشد. با قرار دادن فرهنگ چینی در مرکز سوسیالیسم چین، حکچ در تلاش است تا اصول سوسیالیستی را با نظام سیاسی سنتی چین ترکیب کند تا پایهای جدید برای ثبات سیاسی و حکومتداری مؤثر ایجاد کند.
حکچ همچنین میخواهد از ارزشهای اخلاقی سنتی چین برای مبارزه با گسترش لیبرالیسم و فردگرایی، که به عنوان ایدئولوژیهای فاسد غربی برچسبگذاری میشوند، استفاده کند. حکچ فردگرایی را خطری برای جامعه میداند. وانگ هونین، که اکنون پادشاه ایدئولوژیک حکچ است، در کتاب اولیهاش، آمریکا در برابر آمریکا، خطر فردگرایی را بهعنوان نیرویی که جامعه آمریکا را تجزیه و فرسایش میکند، تشریح کرد. وانگ در کتاب جزئیات بی خانمانی، مشکلات مواد مخدر و درگیری نژادی را شرح می دهد. او به این نتیجه رسید که ایالات متحده به دلیل اختلافات اجتماعی بین سفیدپوستان و اقلیت ها، غنی و فقیر، و برابری و امتیازات، در مشکل عمیقی قرار دارد. او این مشکلات را ناشی از لیبرالیسم و فردگرایی می داند که همه چیز را در جامعه به کالا تبدیل می کند. در نتیجه، وانگ به این نتیجه رسید که "کالاسازی جامعه را از جهات مختلف فاسد می کند و منجر به تعدادی از مشکلات اجتماعی جدی می شود."
علاوه بر این، حکچ لیبرالیسم غربی را منبع بیثباتی سیاسی میداند. این حزب گسترش لیبرالیسم غربی را یکی از دلایل اصلی جنبش اعتراضی دانشجویی در سال 1989 می دانست. همچنین گسترش لیبرالیسم در سراسر جهان را عامل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، انقلاب های رنگی متعاقب آن و اعراب می دانست. بهار. حکچ با مشاهده این وقایع و فروپاشی رژیمهای استبدادی در سراسر جهان با نگاهی بزدلانه بر این باور است که آمریکا از لیبرالیسم به عنوان سلاحی ایدئولوژیک برای گسترش هرجومرج و سرنگونی رژیمهای دیگر استفاده میکند. حکچ نتیجه میگیرد که چین هدف بعدی است. بنابراین، نفوذ لیبرالیسم در چین به عنوان یک عملیات مخفی آمریکا برای ترویج "تکامل صلح آمیز" و سرنگونی رژیم سوسیالیستی تلقی می شود.
در مواجهه با خطرات این ایدههای غربی، حکچ میخواهد از فرهنگ سنتی چین به عنوان سپری برای جلوگیری از تهاجم لیبرالیسم و فردگرایی استفاده کند. فراخوانی برای ارزشهای محافظهکارانه سنتی یک رویه رایج در مبارزه با نفوذ ایدههای غربی در سراسر جهان است. در روسیه، پوتین از ارزش های سنتی ارتدوکس روسی، مانند مخالفت با همجنس گرایی و حمایت از ساختار سنتی خانواده حمایت می کند. پوتین که خود را مدافع ارزشهای سنتی روسیه معرفی میکند، لیبرالیسم غربی را به عنوان «تحقیر و بدویگرایی» که به «بحران اخلاقی در غرب» منجر میشود، رد میکند. حاکم ایران همچنین از فرهنگ سنتی اسلامی برای مبارزه با اندیشههای غربی که منشأ فساد اجتماعی است که انقلاب اسلامی را تهدید میکند، متوسل میشود.
آیین کنفوسیوس رابطه بین دولت و افراد و بین خود افراد را از طریق سه رابطه اساسی بین حاکم و رعیت، والدین و فرزندان و زن و شوهر به شدت تنظیم می کند. این سه حلقه اساسی بر اهمیت حفظ سلسله مراتب اجتماعی و حفاظت از حکومت استبدادی تأکید دارند. آیین کنفوسیوس همچنین از طریق پنج فضیلت دائمی: خیرخواهی، الگوی رفتاری ایجاد می کند.رن 仁)، عدالت (یی 义)، درستی (در مناسک)، حکمت (ژی 智) و قابلیت اطمینان (من درخواست می کنم 信). بنابراین آیین کنفوسیوس برای رفتار فردی محدودیت هایی تعیین می کند. از همه افراد انتظار می رود که نقش خود را در جامعه ایفا کنند. افرادی که به این تعهدات اجتماعی عمل نمیکنند، برچسب فوقالعادهای میزنند و تحت فشار اجتماعی شدید قرار دارند. فشار برای ثبت یک ارزش جمعی قوی ایجاد می کند که می تواند به عنوان یک مانع طبیعی برای فردگرایی عمل کند.
با این حال، تأکید بر فرهنگ سنتی چین، مشکل اصلی نظام سیاسی چین را تشدید خواهد کرد. جوزف فوزمیت یک چالش بزرگ را برای دولت چین شناسایی کرد: تنش بین رهبری سیاسی واحد حکچ و جامعه چین که به طور فزایندهای متنوع است. توسعه اقتصادی باعث افزایش علایق مختلف در گروههای مختلف اجتماعی میشود که منجر به یک جامعه متکثر میشود. با این حال، فرهنگ سنتی چین این مشکل را حل نمی کند. به جای انطباق با تنوع، سیستم یکپارچه ارزش های اخلاقی را بهبود می بخشد و همه را وادار می کند تا با آن سازگار شوند. این امر شمول سیاسی را کاهش می دهد و توانایی دولت را برای پاسخگویی به تقاضاهای رو به رشد اجتماعی کاهش می دهد. ترویج و حتی تحمیل یک ایمان اخلاقی، ناگزیر بخش قابل توجهی از جامعه را از خود بیگانه خواهد کرد.
علاوه بر این، ظهور فردگرایی و لیبرالیسم نتیجه طبیعی رشد اقتصادی است. رشد روزافزون توسعه اجتماعی-اقتصادی، از جمله درآمدهای بالاتر، تحصیلات بیشتر، شهرنشینی و گذار به مشاغل، از سال 1960 به افزایش جهانی فردگرایی منجر شده است. تنها مقصر نفوذ غرب واقعاً این روند جهانی را درک نمی کند. فردگرایی و لیبرالیسم نیز می توانند به عنوان منابع مهم تخریب خلاق عمل کنند که منجر به رشد شدید می شود. سرکوب و انگ زدن به آنها می تواند نوآوری و توسعه اقتصادی را خفه کند.
[ad_2]
مقالات مشابه
- مریخ لایه های سنگ چرخش در زرق و برق دار, دهانه, عکس
- مغلوب ساختن پیشی جستن نشان می دهد یکی دیگر از تلاش در عقب IF
- دانشگاه کلوژ رومانی
- چرا اسباب بازی من بهتر از شماست
- Photo: DC marks National Voter Registration Day
- فضانوردان انجام آخرین تمرین بزرگ SpaceX راه اندازی هفته آینده
- باربری کاشانی اولین اتوبار با تخفیف های ویژه - باربری و اتوبار بارسنتر
- بحران و فرصت ها -- دیپلمات
- راهنمای خرید لوازم یدکی خودرو های چینی
- باور نکردنی ویدیو مرور زمان نشان می دهد که 10 سال از خورشید تاریخ در 6 دقیقه