یازده ماه پس از اینکه حکومت نظامی میانمار قدرت را از دولت منتخب آنگ سان سوچی به رهبری اتحادیه ملی برای دموکراسی (NLD) به دست گرفت، هند "گامی قاطع" برای تعامل رسمی با ارتش میانمار برداشته است. چند روز پس از سفر وزیر امور خارجه هند به میانمار در 22 دسامبر و دیدار با ژنرال ارشد مین آنگ هلائینگ، فرمانده نظامی میانمار، هند تغییر سیاست در رابطه با تعامل دیپلماتیک با رژیم کنونی میانمار را اعلام کرد.
به گفته رسانههای هندی، دهلی نو «رویکرد دو مسیری» را دنبال میکند - ادامه تعامل دیپلماتیک با ارتش میانمار و در عین حال اصرار بر بازگشت این کشور به دموکراسی. اما چنین رویکرد سیاسی - در تضاد کامل با رویکرد هند به شرکای استراتژیک غربی از کودتای فوریه گذشته - سؤالاتی را ایجاد می کند. پس از 11 ماه تردید، تصمیم برای درگیری با حکومت نظامی میانمار چگونه به آرزوهای ژئواستراتژیک گسترده تر هند کمک خواهد کرد؟
فراتر از جهت گیری استراتژیک شرق و محله اول مورد تحسین هند و سهم اقتصادی آن در میانمار تحت پروژه 484 میلیون دلاری کالادان چندوجهی، دو ترس فوری از سوی هند باعث شده تا رویکرد سیاسی خود را به میانمار تغییر دهد: نفوذ فزاینده چین در میانمار و امنیت. نگرانی ها در مورد مرز 1700 کیلومتری بین هند و میانمار.
چین روابط تاریخی ریشهداری با میانمار دارد که منجر به روابط چند بعدی از تجارت و سرمایهگذاری گرفته تا حمایت کلی از میانمار در صحنه بینالمللی میشود. در ابتدا، پس از کودتا، چین بیشتر برای جلوگیری از واکنش مردم میانمار و برای جلوگیری از محکومیت بین المللی، از حکومت نظامی فاصله گرفت. اما اخیراً چین شروع به گرم شدن با حکومت نظامی میانمار کرده است و عملاً حکومت نظامی را به عنوان یک واقعیت اجتناب ناپذیر در آینده نزدیک پذیرفته است. به عنوان مدرک، پکن در دسامبر 2021 یک زیردریایی دیزلی کلاس مینگ مستعمل را به میانمار اهدا کرد. پکن همچنین در توسعه کریدور اقتصادی چین-میانمار (CMEC) پیشرفت کرده است، پروژه ای چند میلیارد دلاری که وعده اتصال سواحل اقیانوس هند میانمار را به چین می دهد. استان یوننان. اگرچه نفوذ چین بر میانمار مدتهاست که در طول دههها به خوبی تثبیت و تثبیت شده است، درگیری مرزی اخیر هندوچین و نفوذ اقتصادی فزاینده چین در جنوب آسیا به نگرانیها و ناامیدی هند برای محدود کردن چین - از جمله مخالفت پکن در میانمار - دامن زده است.
یکی دیگر از عواملی که هند را به دنبال کردن این مسیر سیاسی واداشته است، نگرانی های امنیتی فزاینده در آن سوی مرز با میانمار است. پس از کودتا در میانمار و بی ثباتی متعاقب آن در ایالت های ناآرام هم مرز با استان های شمال شرقی هند، هم هجوم آوارگان میانماری به مناطق مرزی هند و هم فعالیت گروه های شورشی ممنوعه فعال در شمال شرق هند، محیط امنیتی آنجا را بدتر کرده است.
حمله اخیر به 46 تفنگ آسام که منجر به کشته شدن هفت نفر از جمله فرمانده شد، شواهدی را بر نگرانیهای امنیتی فزاینده در هند افزود، زیرا گروهی که پشت این حمله قرار داشت از ایالتهای مرزی میانمار به عنوان پناهگاه استفاده میکرد. به همین دلیل در سفر وزیر امور خارجه هند به میانمار در کنار سایر مسائل، امنیت در راس برنامه ها قرار گرفت. هند به دنبال حمایت میانمار برای جلوگیری از استفاده گروه های شورشی از خاک میانمار برای برنامه ریزی و انجام حملات به هند است.
از منظر سیاست واقعی، سیاست هند در قبال میانمار، با توجه به نگرانی های ذکر شده در بالا، می تواند به موقع تلقی شود. اما این امر پیامدهای منفی برای روابط هند با سایر کشورهای همسایه به ویژه بنگلادش و مقاومت استراتژیک بلندمدت آن در برابر چین خواهد داشت. این تغییر سیاست به سمت تعامل کامل با ارتش وحشیانه میانمار که مسئول حمله نسلکشی به اقلیت روهینگیا در میانمار است، و همچنین سرکوب مستمر غیرنظامیان از همه قومیتها، آرمانهای ژئوپلیتیکی گستردهتر هند را مختل خواهد کرد.
با توجه به اینکه بیش از 1 میلیون پناهنده روهینگیا از بنگلادش در میانمار وجود دارد، ورود دوجانبه به میانمار از هر کشوری به طور خودکار سهم بنگلادش را در محاسبات رابطه ای قرار می دهد. بهعنوان نزدیکترین شریک تاریخی هند و داشتن زمینههای مشترک زیادی بین دو کشور، منافع و آرمانهای بنگلادش نیازمند ارزیابی دقیقتر و صمیمانهتر از هند در بحبوحه گامهای دیپلماتیک دهلی نو در قبال میانمار است.
رویکرد دو جانبه تازه اتخاذ شده هند به دنبال تعامل با حکومت نظامی میانمار با هدف صریح تضمین امنیت در استان های شمال شرقی این کشور و مقابله ضمنی با نفوذ فزاینده چین در جنوب آسیا است. اما در توهین آشکار به بنگلادش، سیاست هند در میانمار بار دیگر نشان داد که دهلی نو نگرانی اصلی داکا را نادیده می گیرد: بازگرداندن بیش از یک میلیون پناهجوی روهینگیا که به شکل وحشیانه ای توسط خود رهبران نظامی اخراج شده اند. هند اکنون در تلاش است تا در این امر دخالت کند. هر چه محاسبات ژئوپلیتیکی هند را به روی آوردن به سیاست مماشات با رژیم نظامی میانمار سوق داده است، به نظر می رسد که در معادله تعامل خود هیچ توجهی به حساسیت روهینگیا یا بنگلادش در نظر نگرفته است. نگاهی دقیقتر نشان میدهد که سیاست «دو وجهی» جدید هند به دستیابی به اهداف ژئواستراتژیک گستردهتر آن یعنی محدود کردن چین و دستیابی به برتری منطقهای کمکی نخواهد کرد.
اولاً، پیروی از همان مسیری که سرسخت ترین دشمنش به آن عادت کرده است، منجر به حاشیه های رقابتی نمی شود که هند می خواهد به دست آورد. هند باید قدرت نامتقارن خود را در نظر بگیرد، قدرت نرم نسبی که دارد. هند از نظر قدرت قوی، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی، بسیار عقبتر از چین است. تنها با قدرت نرم، هند بسیار فراتر از چین برجسته می شود. هند با دنبال کردن تعهد دیپلماتیک به ارتش میانمار، بدون در نظر گرفتن یکی از بزرگترین بلایای انسانی که در انتظار حل و فصل است، در معرض خطر از دست دادن حاشیه های رقابتی قدرت نرم خود با چین است. در همین حال، بسیاری از دموکراسیهای «همفکر» که هند به عنوان شریکی در عقب راندن خود از چین جذب کرده است، همچنان از حکومت نظامی در میانمار اجتناب میکنند و آغوش جدید هند از تاتمادو میتواند باعث ایجاد اصطکاک شود.
دوم، در بحبوحه تیرگی روابط هند با همسایگانش - مشکل همیشگی با پاکستان، ادامه تنش ها تحت خط کنترل موثر (LAC) با چین، تسلط طالبان بر افغانستان و نفوذ عظیم چین در سریلانکا و نپال - روابط هند با بنگلادش پابرجاست. به ندرت مثبت است. حتی زمانی که هند طرحهای سیاسی داخلی (مانند قانون تغییر شهروندی یا ثبت ملی شهروندان) را معرفی میکند که تأثیر منفی بر بنگلادش دارد، داکا همچنان به روابط تاریخی خود با هند متعهد است.
این کاملاً احمقانه است که هند یک همسایه ناامن با اقتدار جهانی تقریباً صفر - حکومت نظامی میانمار - را برای نتایج کوتاه مدت ژئوپلیتیکی با هزینه ای بسیار بیشتر از از دست دادن یک متحد بلندمدت، مورد اعتماد و آزمایش شده در بنگلادش در آغوش بگیرد. به بیان ساده، هند نمی تواند در سیاست خود در میانمار، موضوع روهینگیا - یکی از اولویت های اصلی بنگلادش - را نادیده بگیرد.