تعامل ایالات متحده و هند در سریلانکا، مانند سایر کشورهای کوچکتر آسیای جنوبی، به طور فزاینده ای با ترس از دست دادن زمین در برابر چین شکل می گیرد. در طول یک دهه و نیم گذشته، ردپای چین در سریلانکا به سرعت از طریق پروژههای زیرساختی، کمکهای مالی و رشد گردشگری چین گسترش یافته است. در سایه این تغییرات، تعهد ایالات متحده و هند به طور فزاینده ای محتاطانه در مخالفت با احساسات بودایی سینهالی که غالباً بر سیاست و نهادهای جزیره مسلط هستند، محتاط می شود.
در تلاش برای مقابله با نفوذ چین و ایجاد حمایت استراتژیک و اقتصادی در جزیره، ایالات متحده و هند گاهی اوقات با روی آوردن تدریجی به موضوعات بحث برانگیز مانند مسئولیت قساوت های جمعی و حقوق تامیل ها، برای آرام کردن احساسات بودایی سینگال تلاش کرده اند. مسلمانان. جوامع در جزیره. مشکل این رویکرد این است که مانع اصلی منافع ایالات متحده و هند در جزیره به خودی خود چین نیست، بلکه خود ناسیونالیسم بودایی سینهالی و نتایج سیاسی و اقتصادی آن است.
اگرچه ایالات متحده و هند متحدان کلیدی در تلاشهای بسیار موفق سریلانکا برای سرکوب شورشهای جداییطلب نظامی تامیل بودهاند، رهبران سینهالی همواره از اصرار بینالمللی بر راهحل سیاسی برای درگیریهای قومی متنفر بودهاند. از اواسط دهه 2000، آنها به چین به عنوان منبع جایگزین کمک مالی و نظامی برای جلوگیری از نفوذ ایالات متحده و هند روی آوردند. این امر با پایان جنگ و اینرسی فزاینده تقاضاهای تحت رهبری ایالات متحده برای مسئولیت جنایات در طول جنگ علیه غیرنظامیان تامیل تشدید شد.
با این حال، تلاش برای مقابله با نفوذ چین از طریق آرام کردن احساسات ناسیونالیستی سینهالی و فشار ملایم برای پاسخگویی و اصلاحات سیاسی هزینه قابل توجه و سود نامشخصی دارد. تمرکز استراتژیک اصلی سریلانکا بر تضمین تسلط سینهالی ها بر تامیل ها و به طور فزاینده ای بر مسلمانان است. این امر اصرار گیج کننده او را بر استفاده از منابع مالی کمیاب برای حفظ حضور نظامی عظیم در مناطق تامیل زبان توضیح می دهد. زیرساخت های نظارتی گسترده آن نیز برای نظارت و آزار و اذیت فعالان جامعه مدنی تامیل در جزیره و در دیاسپورای فعال سیاسی و اصرار فزاینده پراکنده در کشورهای غربی آموزش دیده است.
برای پیشی گرفتن از پیشنهاد چین، ایالات متحده و هند باید بیشتر از پدال های نرم در مورد این مسائل انتقاد کنند. آنها باید به طور فعال از سریلانکا در تلاش هایش برای شکست جامعه مدنی تامیل در جزیره و در دیاسپورا حمایت کنند. از ایالات متحده و سایر کشورهای غربی خواسته می شود، همانطور که قبلاً انجام شده است، حمایت از دیاسپورای تامیل را جرم و ممنوع کنند، بیان سیاسی تامیل را سانسور کنند و اطلاعاتی را که می تواند برای ارعاب اعضای خانواده در جزیره مورد استفاده قرار گیرد به اشتراک بگذارند. هند باید از شناسایی قبلی خود، از طریق توافق هند و لانکا، از حضور تاریخی تامیل در جزیره چشم پوشی کند.
اینها خواسته های سیاسی بالایی هستند، اما بعید است که هیچ دستاورد استراتژیک یا نظامی روشنی به همراه داشته باشند. آرام کردن احساسات ملی گرایانه سینهالی تنها به برخی از باورهای هذیانی رهبران سینهالی دامن می زند که می توانند از موقعیت استراتژیک جزیره برای برانگیختن جنگی به سبک جنگ سرد بین ایالات متحده، هند و چین استفاده کنند که نه تنها تسلط سیاسی بودایی های سینهالی را تضمین می کند. اقلیت ها بلکه منابع مالی برای حفظ آن. تغییر رویکرد سریلانکا به سرمایه گذاری هندی و آمریکایی - به دنبال آن و سپس عقب نشینی به دلایل ملی گرایانه - نماد این تلاش برای حفظ حداکثر منافع سیاسی و اقتصادی است.
البته، برای هر یک از این شرکت کنندگان بین المللی، ارائه حمایت مالی و سیاسی از نوع چک سفیدی که کلمبو به دنبال آن است غیرممکن است. اولویت های اقتصادی، حمایتی و سرمایه گذاری به سادگی کار نمی کنند. با این حال، شور و شوقی که کشورهای غربی و هند با آن روابط نظامی و اقتصادی را در غیاب هرگونه پیشرفتی در زمینه پاسخگویی یا اصلاحات سیاسی حفظ میکنند، به طور قابلتوجهی این باور را در رهبران سینهالی تقویت کرده است که مسائل استراتژیک در اولویت هستند و جنگ امکانپذیر است.
ناسیونالیسم بودایی سینهالی، نه چین، مانع بزرگی برای ارتباطات اقتصادی و زیرساختی بیشتر با هند است. در اساطیر بودایی سینهالی، هند یک تهدید فرهنگی دائمی و منبع تهاجمات ادعایی است که زمانی تمدن بکر بودایی جزیره را نابود کرده است. اگرچه داستان واقعی با این اسطوره بسیار متفاوت است، اما این اسطوره است که از نظر سیاسی مهم است و حتی توسط رهبران سیاسی هندوفیلی معمولی مانند چاندریکا بندرانایکه به عنوان مانعی بر سر راه روابط هند و لانکا ذکر می شود.
سریلانکا همچنان تحت تأثیر بی ثباتی سیاسی و اقتصادی متزلزل است، شرایطی که ایجاد روابط بلندمدت و معتبری را که ایالات متحده و هند برای آن تلاش می کنند، اگر نگوییم غیرممکن، دشوار می کند. اگرچه بیش از 10 سال از پایان جنگ داخلی می گذرد، اما این کشور همچنان در یک بحران بدهی فزاینده که به دلیل بیماری همه گیر، تنش های قومی مداوم که گاه به خشونت تبدیل می شود و نظامی گری خزنده که در مناطق تامیل بیداد می کند، گرفتار است. با این حال، منشأ نهایی این بیثباتی، خود چین یا «دیپلماسی به دام انداختن بدهی» آن نیست، بلکه ناسیونالیسم بودایی سینهالی قدرتمند و نابردبار است که بر سیاست و نهادهای عمومی سریلانکا مسلط است. این نیروها از زمان انتخاب رئیس جمهور گوتابایا راجاپاکسا که خود متهم به تماشای جنایات است، کنترل نشده اند.
با این حال، ایالات متحده و هند ابزارهایی در اختیار دارند که می توانند برای توسعه ائتلاف های استراتژیک بدون به خطر انداختن پاسخگویی و اصلاح سیاست استفاده شوند. داستانهای طولانی که جزیره را با غرب و هند مرتبط میکند و چین نمیتواند آنها را بازتولید کند، میتواند و باید برای تحت فشار گذاشتن رهبران سینهالی برای انجام اقدامات ضروری اما غیرمحبوب برای ارتقای حقوق سیاسی تامیلها و مسلمانان استفاده شود.
زبان انگلیسی، کریکت، هالیوود، بالیوود، و همچنین صنایع موسیقی و فیلم تامیل آثار فرهنگی و اجتماعی عمیقی در سراسر جزیره دارند و حتی برای سرسختترین سیاستمداران ناسیونالیست سینهالی نیز مهم هستند. تعدادی از اعضای خانواده حاکم راجاپاکسا دارای گرین کارت در ایالات متحده هستند و دولت قبلی راجاپاکسا سرمایه گذاری زیادی در شرکت های لابی و روابط عمومی مستقر در ایالات متحده برای مقابله با لابی گری دیاسپورای تامیل انجام داده است. آنها همچنین در صنعت فیلم تامیل جنوب هند سرمایه گذاری کرده اند تا نگرش منفی نسبت به جزیره را تغییر دهند.
تحریمهای هدفمند، ممنوعیتهای سفر اضافی برای مقامات و اعضای خانواده، مانند مواردی که قبلاً برای فرمانده ارتش، شاوندرا سیلوا وضع شده بود، و تهدید کریکت و سایر تحریمهای فرهنگی میتواند تأثیر قانعکنندهای داشته باشد، بهویژه اگر به انتظارات خاصی مربوط باشد. پیشرفت در مسئولیتپذیری و اصلاحات سیاسی نگرانی ها مبنی بر اینکه چنین اقداماتی باعث انحراف بیشتر سریلانکا به اردوگاه چین می شود، نباید اغراق شود. روابط چین و سریلانکا در سطح کشورها باقی مانده و در فرهنگ عامه مانند روابط با کشورهای غربی و هند طنین انداز نیست.
درخواست سریلانکا از چین مشکلات اقتصادی آن را برطرف نکرد و فقط آنها را تشدید کرد و بدهی های دولتی بیشتری را برای پروژه های زیربنایی انباشته کرد که هنوز منافع قابل توجهی برای خزانه عمومی یا رفاه اجتماعی به همراه نداشته است. علاوه بر این، چین پیشنهاد صرف نجات سریلانکا از بحران بدهی فعلی را نداده است، که نشان میدهد اهداف بلندمدت هر چه باشد، سریلانکا برای پکن به عنوان مکانی برای مازاد سرمایه و ظرفیت زیرساختی چین ضروری است.
با این حال، برای ایالات متحده و هند، سریلانکا نمی تواند صرفاً مکانی برای استخراج یا بازیافت سرمایه مازاد باقی بماند، بلکه باید یک شریک بلندمدت در معماری های جدید منطقه ای و بین المللی باشد. مانع اصلی این امر، چین نیست، بلکه تسلط ناسیونالیسم بودایی سینهالی و نتایج اقتصادی و سیاسی آن است. برای ایجاد روابط استراتژیک معتبر در سریلانکا، ایالات متحده و هند باید از اهرم «نرم»ی که دارند برای بررسی واقعیت به رهبران سینهالی استفاده کنند و برای تدابیری که برای تضمین ثبات و جلوگیری از تکرار درگیری حیاتی هستند، فشار بیاورند.
[ad_2]
مقالات مشابه
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- ترجمه مقاله
- جدید RA رئیس می خواهد برای دیدن سریعتر راگبی
- Here {یک درمان سریع} برای مواد شیمیایی است
- Celestron Cosmos 90 GT WiFi telescope: Full review
- کریکت استرالیا اعلام شغل اما بدون تغییر داخلی وسایل برای 2020/21 فصل
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- افزایش بازدید سایت با بهینه سازی سئو
- ستارگان چگونه به وجود نام?
- بک لینک PBN چیست؛ ۵ گام ایجاد، مزایا و معایب آن