خانه و دور چکیده: Jas به خانه می آید و جان جسارت به درخواست Maz به حرکت

این آرامش را به می دانم که اگر شما تا کنون آمار یاس Delaney سطح پایین سنگ است که ایرنه و Colby هنوز هم شما ایستاده است.

یاس مطرح در کنار یک درخت سبک مزرعه در حالی که مرده Robbo را پدر و مادر ایان و وندی پر شده در توسط Colby و ایرنه در کل وضعیت است.

خوشبختانه ما امان از این ارز.

یاس واکنش نشان می دهد در راه معمول گفت: هر کس در حال گردش است در برابر او.

به صداقت, من خیلی underwhelmed با توجه به این داستان در جریان بوده است برای بخشی بهتر از سال است. هیچ لگد زدن هیچ ، شاید نویسندگان بودند از ایده های.

مزرعه بسیار شاعرانه کامل با تپه های سرسبز چمن و آن را "نزدیک به حافظه" مرده Robbo اما وندی یاس می گوید نمی تواند با آنها باقی بماند اگر Tori در زمان از یک AVO.

برای یک لحظه من تا به حال هیچ ایده آنچه که به معنای اما وندی و ایان در حال پدربزرگ و مادربزرگ و مطلقا هیچ چیز متوقف خواهد شد و آنها را از دیدن نوه گریس و آنها حتی نمی فکر می کنم دو بار در مورد به خطر انداختن یاس.

و با که یاس کیسه های بسته بندی شده و او را مجبور به رفتن به خانه.

"من یک مقدار زیادی از ایمان شما" وندی می گوید.

"این یک چیز خوب است."

آنچه مردم دوست داشتنی آنها باید در آن بیشتر است.

در تابستان خلیج Tori و جاستین شده اند در لبه تمام روز منتظر شنیدن خبر.

ظاهرا Colby یک ایده است اما موفقیت آن "بستگی دارد به آنچه یاس ما برگشت".

سوار ماشین صفحه اصلی به نظر می رسد شدید.

Jas باعث می شود ایرنه کشش بیش از آنها به عنوان رویکرد خلیج. او را دچار نوعی از حمله وحشت شاید متوجه او شده است تا او عواقب.

Colby و ایرنه اطمینان یاس "شما تنها نیستید".

یاس می خواهد یک لحظه به پاک کردن سر خود را و آن را به نظر می رسد مثل او ممکن است انجام یک دونده.

او نمی کند اما این قسمت بعدی ممکن است او را.

ایرنه Colby, Tori و جاستین در حال در در برنامه ریزی و به طور موثر کمین یاس در کسی که شام میخورد.

Tori در نهایت آماده است که این بحث با یاس اما ما باید صبر کنیم تا هفته آینده به ببینید که چگونه است که می رود.

مرلین احساس "از دست رفته" و مانند او ندارد یک هدف در حال حاضر که او نیست انتظار دست و پا در جان.

آن را برای تلفن های موبایل مانند این است که به خوبی و واقعا پایان رابطه خود را به خصوص با توجه ارز خود را در هفته گذشته زمانی که آنها در نهایت fessed تا به یک دیگر در مورد عشق و ازدواج.

جان احتمالا حرکت به عقب به یک ون اما وضعیت او باعث می شود آن را کمی از روی حیله و تزویر.

جان یک بعد از ظهر برنامه ریزی شده — داشتن یک چرت سپس او ممکن است برخی از ناهار.

و سپس آن اتفاق می افتد. جان ورقه در لبه فرش و سقوط تخت در پشت خود را.

اما خوش شانس آن را تنها غرور و افتخار خود را که صدمه دیده است.

مرلین به خانه می آید به پیدا کردن او بی مهارت برای به دست آوردن. او باعث می شود یک سر و صدا و معمولا جان خواهد بود فریاد بنابراین چیزی باید اشتباه است.

"ما نمی توانیم در زندگی مثل این" جان گفتن به مرلین.

آنها نشستن در تاریکی خیره در شام خود را. به نظر می رسد در جان شلوغ بعد از ظهر برنامه او تا به حال زمان به فکر کردن در مورد زندگی خود ترتیبات و او به ارمغان می آورد آن را با مرلین.

"من فکر می کنم شما باید حرکت" جان می گوید.

جان جسارت به درخواست MAZ به حرکت می کند.

Maz نیست نگاه مانند ون ، که در آن او است رفتن زندگی می کنند ؟ چگونه است که او را به انجام کامل پف کرده و بی عیب و نقص آرایش هر روز ؟

او می ریزد.